مقدمات ظهور


 






 

مهدویت
 

هرگز آنقدر ندارم كه شوم مِسكينت اين شرف بس كه به مسكين درت مِسكينم
(اللَّهمَّ صلّ على محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم)!
دنيا، ميدان تنازع حق و باطل، و سراى پيروزى‏ها و شكست‏هاى گذراى اين دو جبهه بوده و خواهد بود: (وتلك الأيّام نُداوِلُها بين النّاس)؛ اين روزگار (گاهى فتح و غلبه، گاهى شكست و مغلوبيّت) را ما ميان خلايق مى‏گردانيم.(1)
آن چه در اين ميان، اميد بخشِ دل خسته‏ى مؤمنان است، فرجام گرم و شيرينى است كه قرآن كريم براى اين درگيرى نويد داده است: (إنّ الذين يُحادّونَ اللّهَ ورَسولَهُ أولائك فى الأذلّين× كتب اللّهُ لَأغلِبَنَّ أنا و رُسُلى) كسانى كه با خدا و رسول‏اش مخالفت مى‏كنند، آنان در پَست‏ترين مرتبه‏ى ذلّت‏اند. خداوند، چنين حتم گردانيد كه البته من و فرستادگان‏ام، (بر دشمنان) غالب مى‏شويم.(2)
زبانِ (كتب اللّه...)، نشانه‏ى اراده‏ى حتمى خدا است.
گويا، مسير سربلندى و غلبه‏ى حق و تحقّق آن فرجام روشن، تنها از راه آن ميدان درگيرى و نزاع مى‏گذرد. كه در آيه ديگرى چنين آمده است: (بَل نَقذِفُ بالحقّ على الباطِل فَيَدمِغُهُ فإذا هو زاهقٌ)(3) ؛ بلكه ما، هميشه، حق را بر باطل پيروز مى‏گردانيم تا باطل را محو و نابود سازد.
در اين باره، آن چه حايز اهمّيّت است، اين است كه (آيا نويد چنين فرجام زيبايى، كُشنده‏ى مسئوليّت‏هاى انسانى و تاريخى پيروان حق خواهد بود. و يا اين كه هواداران جبهه‏ى حق، در عين اميدوارى و دل دادگى به اين قبيل بشارت‏ها، بايد حركتى هماهنگ با قانون‏ها و سنّت‏هاى حاكم بر هستى، در جهتِ فراهم آوردن و زمينه سازى آن روز موعود داشته باشند؟). اين جا است كه ضرورت بحث از علل، عوامل، شرايط و زمينه‏هاى ظهور، آشكار مى‏شود و آدمى را در پى كنكاش از آن‏ها وادار مى‏سازد.
زمينه‏هاى ظهور، نوشتارى است كه سعى كرده با استمداد از آيات و روايات و سنّت‏هاى الهى حاكم بر هستى، گامى در اين جهت بردارد.

فصل يكم – كلّيات
 


 

واژه‏ى (مقدمات)، جمعِ (مقدمه) مى‏باشد، در لغت عبارت است از (امورى كه براى شروع در امرى لازم هستند)،(4) و در اصطلاح، (مقدمات ظهور) به امورى گفته مى‏شود كه وجود آنها پيش از ظهورِ منجى موعود، حضرت حجةبن الحسن العسكرى عليهما السلام، بايسته است؛ چرا كه با فراهم آمدن اين مقدمات، مقتضيات ظهور فراهم گشته و موانعِ آن برطرف مى‏گردد.
گفتنى است عرصه‏ى پژوهش در نوشته‏ى حاضر، در دايره‏ى فرهنگ لغات عربى رقم خورده است، بر همين اساس بايد دانست كه واژگان ذيل در بردارنده‏ى معناى مورد نظر مى‏باشند:
1- وطأ؛ كه در بردارنده‏ى معناى هموار سازى است. و عبارتِ (وَطَّأَ الشى‏ءَ) به معناى (آن چيز را آماده و مهيّا ساخت)(5) آمده و در حديث نيز چنين آمده است: (يخرج (اُ)ناس من المشرق فَيُوطِّئونَ للمهدى يعنى سلطانه)(6)(از مشرق زمين مردانى خروج مى‏كنند و براى حضرت مهدى عليه ‏السّلام، حكومتش را آماده مى‏سازند)
2- مهد؛ كه در بردارنده‏ى معناى آماده سازى است، و عبارت (مَهَّدتُ الأمر) يعنى (آن كار را آماده كردم)(7) ، چنان كه اين آيه شريفه مى‏فرمايد: (مَن عمل صالحاً فلأنفسهم يَمهدون)(8) (آنها كه كار شايسته انجام مى‏دهند، سود خود را آماده مى‏سازند).
3- هى‏ء: كه متضمن معناىِ، اصلاح و برطرف كردن نواقص، حاضر نمودن، و فراهم سازى است. همانطور كه در آيه شريفه آمده: (فقالوا ربّنا آتنا من لدنك رحمةً و هيّى‏ء لنا مِن أمرِنا رَشَداً) (و گفتند: پروردگارا ما را از سوى خودت رحمتى عطا كن و راه نجاتى براى ما فراهم ساز).(9)

ب) انقلابى از طرق عادى (طبيعى)
 

يكى از مطالب مهمّى كه در ميان آيات نورانى قرآن، بارها، مورد تصريح قرار گرفته، مسئله‏ى (قانون‏هاى حاكم بر جهان هستى و تاريخ و جامعه) است.
طبق آيات فروانى، تاريخ بشر و سرنوشت انسان‏ها در دايره‏ى نظام خاصّى رقم مى‏خورد كه در آن، هرگونه دگرگونى و انقلابى، تابعِ يك سلسله قوانين مشخّص و معيّنى است كه به اراده‏ى خداوند براى تدبير جهان به اجرا در آمده است. در تعابير قرآنى، از آن‏ها، با عنوان (سنّت‏هاى الهى) ياد شده است.(10)
شايد بتوان يكى از اين سنّت‏ها را (سنّتِ دريافت پاداش به اندازه‏ى تلاش و كوشش) ناميد. طبق اين سنّت، بهره‏مندى از نعمت‏هاى الهى به ميزان سعى و تلاش آدمى بستگى دارد و اين انسان ست كه در پرتو اختيار، با عملِ خويش، يا جامعه را به پيش مى‏برد و تاريخ را تكامل مى‏بخشد و يا به خاطر سستى و عدم تلاش، قابليّت دريافت نعمت‏هاى الهى را از دست مى‏دهد و در سرازيرى سقوط قرار مى‏گيرد. قرآن كريم، در رابطه با اين سنّت، چنين مى‏فرمايد: (وَ أنْ ليسَ للإنسانِ إلاَّ ما سَعى × وأنَّ سَعيَهُ سوفَ يُرى × ثم يُجْزاهُ الجَزاءَ الأوْفى)(11)؛ (براى انسان، بهره‏اى جز سعى و كوشش او نيست، و تلاش او، به زودى، ديده مى‏شود سپس به او جزاى كافى داده خواهد شد). بنابراين، اعطاى نعمت‏هاى الهى، اعم از مادّى يا معنوى، در زندگى دنيا و يا در سراى آخرت، بسته به چگونگى تلاش و كوشش انسان است. اين، قانونى است كه براى تمامى امّت‏ها، يك سان است و هيچ قومى از اين قانون استثنا نشده است.
البته بايد در نظر داشت كه در كنار اين سنّت، قانونِ امداد رسانى و تأييدات غيبى خداوند كه در مواقع لزوم براى يارىِ انسان‏هاى پاك و مصلح به اجرا در مى‏آيد، تحت الشعاع واقع نمى‏شود، بلكه هر گاه ايشان به وظايف خويش در قبال تكاليف الهى عمل كنند، آن سنّت نيز به اجرا در خواهد آمد. خداوند متعال، در آيه‏ى هفتم سوره‏ى محمّدصلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: (يا اَيُّها الذين ءامنُوا إنْ تَنصرُوا اللّهَ يَنصُرْكم و يثبِّت أقدامكم)؛ (اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اگر (آيين) خدا را يارى كنيد، شما را يارى مى‏كند و گام‏هايتان را استوار مى‏دارد.)
در اين آيه‏ى شريف، خداوند متعال، مرحله‏ى فعليّت رسيدنِ سنّتِ نصرت و يارى مؤمنان را مشروط به انجام دادن وظيفه‏ى ايشان - كه همان نصرت دين خدا و تحمّل سختى‏ها است - كرده است.
بنابراين، يك انسان مؤمن، در عين حال كه معتقد به امدادهاى غيبى و يارى رسانى خداوند متعال است، هيچ گاه اين مطلب اساسى را فراموش نمى‏كند كه جهان هستى، عالم اسباب و مسبّبات است و انسان براى رسيدن به مقصود خويش بايد كمر همّت را ببندد و از طريقى كه سنّت الهى است، مطلوب خويش را به دست آورد. امام صادق عليه‏ السّلام در اين باره مى‏فرمايد: (أبى الله أنْ يجرى الأشياءَ إلاّ بأسبابٍ(12)؛ اراده‏ى خداوند، چنين تعلّق گرفته كه هيچ چيزى جز بواسطه‏ى أسباب‏اش محقَّق نشود).
بر همين اساس، شكستن شوكت متجاوزان و از بين بردن صاحبان ستم و گمراهى، محو كردن شبكه‏هاى دروغ پراكنى و انحراف و ويران ساختن مراكز بى دينى و بيدادگرى، هدفى است كه جز با پيمودن مسيرى كه قانون حاكم بر هستى پيش روى انسان‏هاى شايسته قرار داده، ممكن نخواهد بود.
اين قانون، همان فراهم كردن اسباب و شرايط پيروزى حق بر باطل است كه به تحقيق، مسيرى است آكنده از سختى‏ها و دشوارى‏ها. در روايتى از امام باقر عليه‏ السّلام چنين رسيده است: (... ليس مِنّا أهلَ البيت أحدٌ يَدفعُ ضَيماً و لايَدعو إلَى حقٍّ إلّا صَرَعتهُ البلّية...؛(13) كسى از ما خاندان نيست كه به دفع ستم يا فراخواندن به سوى حقّى برخيزد، مگر اين كه گرفتارى دامن گيرش مى‏شود).
بنابراين، همان طور كه حاكمانِ ستم پيشه‏ى دنيا، از ابتداى تاريخ تا كنون و از اينك تا هنگام برپايى حكومت عدالت پيشه‏ى حضرت مهدى عليه‏ السّلام با ابزار معمولى و از مسير طبيعىِ حوادث (رويدادهاى) روزگار، به قدرت رسيده‏اند و تازيانه‏ى ستم‏هاى پنهان و آشكار خويش را بر گُرده‏ى انسان‏هاى پاك سيرت فرود آورده‏اند،(14) سقوط و نابودى و ذلّت آنان به دست حضرت مهدى موعود عليه ‏السّلام نيز با ابزار و وسايل موجود در عالم هستى صورت خواهد گرفت.
آخرين فرستاده‏ى خدا، پيامبر گرامى اسلام صلّى ‏اللّهُ ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم براى برپايى و تأسيس حكومت اسلامى خويش، همين مسير را پيمود و با تلاش و كوشش، مشكلات و سختى‏ها را پشت سر نهاد و عزّت بندگان شايسته‏ى خدا را به ارمغان آورد. اين، نكته‏اى است كه امام باقر عليه ‏السّلام در بخشى از سخنان خود به بشير نبّال متذكّر آن مى‏شوند. بشير مى‏گويد:
... لمّا قدمتُ المدينة، قلتُ لأبى جعفر عليه ‏السّلام: (إنَّهم يقولون إنَّ المهديَّ لوقام لاستقامَت لَهُ الأُمورُ عفواً، و لايُهريق محجمة دمٍ). فقال: (كلاَّ! والذي نفسي بيده! لواستقامت لِأحدٍ عفواً، لاستقامت لرسول اللّه صلّى ‏اللّهُ ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم حين أدميت رباعيتُه، و شُجَّ في وجهِهِ! كلاَّ! والذي نفسي بيده! حتّى نمسَح نحن و أنتم العرق والعلق، ثم مسح جبهتَه).(15)
هنگامى كه به مدينه رسيدم، به امام باقر عليه ‏السّلام عرض كردم: (آنان مى‏گويند: "هنگامى كه مهدى عليه ‏السّلام قيام كند، كارها، به خودى خود، براى او سامان مى‏گيرد و حتّى به اندازه‏ى حجامتى هم خون نمى‏ريزد"). حضرت فرمود: (هرگز چنين نيست! سوگند به آن كه جان‏ام به دست او است! اگر قرار بود كارها براى كسى به خودى خود سامان بگيرد، هر آينه، براى رسول خدا سامان مى‏گرفت، در آن روز كه دندان‏هايش شكست و صورت‏اش مجروح گشت! نه! قسم به آن كه جان‏ام به دست او است! چنين نخواهد شد تا آن كه ما و شما، عرق و خون را از چهره‏ى خود پاك كنيم.)، سپس به پيشانى خود دست كشيد.

پي نوشت ها :
 

(1) آل عمران: 140.
(2) مجادله: 20-21.
(3) انبيا: 18.
(4) فرهنگ معين، فرهنگ عميد.
(5) معجم‏الوسيط، العين، مقاييس اللغه، ذيل ماده وطى‏ء.
(6) بحارالانوار، ج 51، ص 87.
(7) مصباح اللغة، مقاييس اللغة.
(8) روم: 44.
(9) كهف: 10.
(10) قد خلت مِن قبلكم سنن فسيروا فى الأرض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين) آل عمران: 137؛ احزاب: 38؛... .
(11) نجم: 39-41.
(12) كافى، ج 1، ص 183؛ بحار، ج 2، ص 90؛ ميزان الحكمة، ج 4، ص 354.
(13) الغيبة، نعمانى، باب 11، ح 3، ص 283.
(14) اميرالمؤمنين‏عليه السلام در خطبه‏ى 97 نهج البلاغه خطاب به ياران خويش چنين مى‏فرمايد: (والذي نفسي بيده! ليظهرَنَّ هؤلاء القوم عليكم، ليس لأنهم أولى بالحق منكم ولكن لإسراعِهِم إلى باطل صاحبهم وابطائكم عن حقّي).
(15) الغيبة، نعمانى، باب 15، ح 2، ص 408.
منبع:http://www.m-mahdi.com
ارسال توسط كاربر محترم : hasantaleb